موضوع: "سخن بزرگان"

حرف حق شهریار 

سایه (ابتهاج) جان رفتنی استیم بمانیم که چه
زنده باشیم و همه روضه بخوانیم که چه
درس این زندگی از بهر ندانستن ماست
این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه

عاشقانه اخوان ثالث

خشکید و کیر لوت شد دلهامان

امروز بد و از آن بتر فردامان

زین تیره دل دیو صفت مشتی شمر

چون آخرت یزید شد دنیامان

عاشقانه مولانا

من بی‌خود و تو بی‌خود ما را که بَرَد خانه؟
من چند تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه؟
در شهر یکی کس را هشیار نمی‌بینم
هریک بَتَر از دیگر شوریده و دیوانه
جانا به خرابات آ تا لذّتِ جان بینی
جان را چه خوشی باشد بی‌صحبتِ جانانه؟
هر گوشه یکی مستی دستی ز بَرِ دستی
وان ساقیِ هر هستی با ساغرِ شاهانه
تو وقفِ خراباتی دَخلت مِی و خَرجت مِی
زین وقف به هُشیاران مَسپار یکی دانه
ای لولیِ بَربَط‌زن تو مست‌تری یا من؟
ای پیشِ چو تو مستی افسونِ من افسانه
از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مُضمَر صد گلشن و کاشانه
چون کشتیِ بی‌لنگر کَژ می‌شد و مَژ می‌شد
وز حَسرتِ او مُرده صد عاقل و فرزانه
گفتم: ز کجایی تو؟ تَسخر زد و گفت: ای جان
نیمیم ز تُرکستان نیمیم ز فَرغانه
نیمیم ز آب و گِل نیمیم ز جان و دل
نیمیم لبِ دریا نیمی همه دُردانه
#مولانا #شمس 

عاشقانه وحشی

چه‌ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
مگر دشمن کند این‌ها که من با جان خود کردم
طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
#وحشی_بافقی #بافقی #وحشی

فال سال ۱۴۰۳

از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده‌ام فالی و فریادرسی می‌آید
#حافظ #فال۱۴۰۳

عاشقانه شهریار

یادم نمی کنی و ز یادم نمی روی
یــادت بخیــر یار فراموشــکار من
گفتم ار عاشق شوم گاهی غمی خواهم کشید
من چه دانستم که بار عالمی خواهم کشید
به غیر از مرگ فرجامی ندارم
سرآغاز و سرانجامی ندارم

عاشقانه اخوان ثالث

خشکید و کیر لوت شد دلهامان

امروز بد و از آن بتر فردامان

زین تیره دل دیو صفت مشتی شمر

چون آخرت یزید شد دنیامان

عاشقانه حافظ

گر همچو من افتادهٔ این دام شوی
ای بس که خراب باده و جام شوی
ما عاشق و رند و مست و عالَم‌سوزیم
با ما منشین اگر نه بدنام شوی
#رباعی #حافظ #عاشق #مست 

عاشقانه سهراب 

به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من…
#سهراب_سپهری #سهراب #سپهری

سخن بزرگان

​ارسطو : عاقل آنچه را که می داند ، نمی گوید ؛ ولی آنچه را که می گوید ، می داند

سخن بزرگان

بگذار امیدهایت آینده تو را شکل دهند، نه زخم هایت!

“رابرت اسکالر”

حافظ شیرازی

سلطان غم هر آن چه تواند بگو بکن
من برده‌ام به باده فروشان پناه از او
ساقی چراغ می به ره آفتاب دار
گو برفروز مشعله صبحگاه از او
#حافظ شیرازی

سخن بزرگان

​انسان‌باسوختن‌ساخته‌می‌شود . . . 

وهرکس‌ازسوختن‌فرارکند ؛ 

خام‌می‌ماند . 

#شهید‌مرتضی‌مطهری🌹

 
مداحی های محرم