کلید واژه: "خداحافظی"

عاشقانه شهریار

یادم نمی کنی و ز یادم نمی روی یــادت بخیــر یار فراموشــکار من گفتم ار عاشق شوم گاهی غمی خواهم کشید من چه دانستم که بار عالمی خواهم کشید به غیر از مرگ فرجامی ندارم سرآغاز و سرانجامی ندارم بیشتر »

خداحافظی عاشقانه

ما چون دو دریچه روبروی هم آگاه ز هر بگو مگوی هم هر روز سلام و پرسش و خنده هر روز قرار روز آینده عمر آیینه بهشت اما آه بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه اکنون دل من شکسته و خسته ست زیرا یکی از دریچه ها بسته ست نه مهر فسون نه ماه جادو کرد نفرین به سفر که… بیشتر »