بارانی ها

خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه.
گرچه می گویند: “می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران. “
قاصد روزان ابری، داروگ ! کی می رسد باران؟
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش می ترکد
-چون دل یاران که در هجران یاران-

قاصد روزان ابری ، داروگ ! کی می رسد باران؟

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.