آرشیو برای: "بهمن 1402"

عاشقانه

من جهان بینی ندارم  من الفبای جدیدم  من فقط عشق  فقط تو من  به آرامش رسیدم قرن ها میان و میرن  یک چرا بدون پاسخ  منو تو هزار سال بعد عشق، زندگی، تناسخ  به دنیا ومدم تا عاشقت باشم بیشتر »

عاشقانه اخوان ثالث

خشکید و کیر لوت شد دلهامان امروز بد و از آن بتر فردامان زین تیره دل دیو صفت مشتی شمر چون آخرت یزید شد دنیامان بیشتر »

عاشقانه 

یه حسی رفته از قلبم که پشتم کوهی از درده چه جوری از دلم کندی که اون حس برنمیگرده نه دنبال یه تسکینم نه فکر کندن از این درد  تو دنیا با یه دریایی فقط باید مدارا کرد بیشتر »

عاشقانه حافظ

گر همچو من افتادهٔ این دام شوی ای بس که خراب باده و جام شوی ما عاشق و رند و مست و عالَم‌سوزیم با ما منشین اگر نه بدنام شوی #رباعی #حافظ #عاشق #مست  بیشتر »

عاشقانه جلال عضد

تو مپندار که از عشق تو دل برگیرم ترک روی تو کنم دلبر دیگر گیرم بعد صد سال اگر بر سر قبرم گذری من کفن پاره کنم عشق تو از سر گیرم بیشتر »

عاشقانه سهراب 

به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من… #سهراب_سپهری #سهراب #سپهری بیشتر »

عاشقانه

تو تمنای من و یار منو ای جان منی پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی تو خودت روح و روانی تو آرامش جانی پس بمان تا که نمانم به تماشای کسی بیشتر »

عاشقانه

ای خوش از تن کوچ کردن، خانه در جان داشتن روی مانند پری از خلق پنهان داشتن بیشتر »

عاشقانه

دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین سینه را ساختی از عشقش سرشارترین آن که میگفت منم بهر تو غمخوارترین چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین #فریدون #مشیری #فریدون_مشیری بیشتر »

عاشقانه

۷ سال از عمرم بدون تو میگذره  بیشتر »

عاشقانه

گفتم غم تو دارم گفتی غمت سرآید گفتم که ماه من شو ، گفتا اگر برآید بیشتر »

عاشقانه

ای خوش از تن کوچ کردن، خانه در جان داشتن روی مانند پری از خلق پنهان داشتن #پروین_اعتصامی #پروین #اعتصامی #کوچ بیشتر »

عاشقانه

امشب ز غمت میان خون خواهم خفت   وز بستر عافیت برون خواهم خفت  باور نکنی خیال خود را بفرست   تا دَرنگرد که بی تو چون خواهم خفت بیشتر »

عاشقانه

در نظربازیِ ما بی‌خبران حیرانند من چُنینم که نمودم دگر ایشان دانند بیشتر »

عاشقانه

امشب ز غمت میان خون خواهم خفت وز بستر عافیت برون خواهم خفت  باور نکنی خیال خود را بفرست  تا دَرنگرد که بی تو چون خواهم خفت بیشتر »

عاشقانه حافظ

در نظربازیِ ما بی‌خبران حیرانند من چُنینم که نمودم دگر ایشان دانند #حافظ بیشتر »

عاشقانه

حق نداری به کسی دل بدهی الا من پیش روی تو دو راه است، فقط من یا من! بیشتر »

عاشقانه

خیام اگر ز باده مستی خوش باش با ماهرخی اگر نشستی خوش باش چون عاقبت کار جهان نیستی است انگار که نیستی چو هستی خوش باش بیشتر »

عاشقانه

مومنم کردی به عشق و جا زدی تکلیف چیست؟ بر مسلمانی که کافر می شود پیغمبرش بیشتر »

عاشقانه

خیام اگر ز باده مستی خوش باش با ماهرخی اگر نشستی خوش باش چون عاقبت کار جهان نیستی است انگار که نیستی چو هستی خوش باش بیشتر »

خداحافظی عاشقانه

ما چون دو دریچه روبروی هم آگاه ز هر بگو مگوی هم هر روز سلام و پرسش و خنده هر روز قرار روز آینده عمر آیینه بهشت اما آه بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه اکنون دل من شکسته و خسته ست زیرا یکی از دریچه ها بسته ست نه مهر فسون نه ماه جادو کرد نفرین به سفر که… بیشتر »

عاشقانه

من ندانم به نگاه تو چه رازی است نهان که من آن راز توان دیدن و گفتن نتوان #رعدی #آذرخشی بیشتر »

حرف حساب

باشد که پنبه به گوش باشیم از هذیان های  این و آن … بیشتر »

عاشقانه

هر روز بی تو روز مباداست بیشتر »

عاشقانه

به تو حاصلی ندارد غَمِ روزگار گفتن که شبی نَخُفته باشی به درازنای سالی بیشتر »

عاشقانه

تو را با غیر می‌بینم، صدایم در نمی‌آید دلم می‌سوزد و کاری ز دستم بر نمی‌آید نشستم، باده خوردم، خون گریستم، کنجی افتادم تحمل می‌رود اما شب غم سر نمی‌آید #مهدی_اخوان_ثالث بیشتر »

عاشقانه

شب چو در بستم و مست از مِیِ نابش کردم ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم دیدی آن تُرکِ خَتا دشمن جان بود مرا گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم منزلِ مردمِ بیگانه چو شد خانهٔ چشم آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم شرحِ داغِ دلِ پروانه چو گفتم با شمع آتشی در… بیشتر »

عاشقانه

شب چو در بستم و مست از مِیِ نابش کردم ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم دیدی آن تُرکِ خَتا دشمن جان بود مرا گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم منزلِ مردمِ بیگانه چو شد خانهٔ چشم آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم شرحِ داغِ دلِ پروانه چو گفتم با شمع آتشی در… بیشتر »

روز مرد 

تو جنگجوی تازه نفس  من حریف خوب من زورگوی قصه امو تو ضعیف خوب من مرد افتضاح خداوند در زمین  تو زن شاهکار خلقت و جنس لطیف خوب بیشتر »

عاشقانه

 آشفته آن مایه ناز است هنوز مرغ پرسوخته در پنجه باز است هنوز دوستت دارم و دانم كه تویی دشمن جانم از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم بیشتر »

دل

از شبنم عشق خاک آدم گل شد شوری برخواست فتنه ای حاصل شد صد نشتر عشق بر رگ روح زدند یک قطره از آن چکید و نامش دل شد بیشتر »

حافظ

​فرشته عشق نداند که چیست، ای ساقی بِخواه جام و گلابی به خاکِ آدم ریز بیشتر »

عاشقانه

خاطرش نیست ولی خوب به خاطر دارم که در آغوش خودم قول نرفتن می‌داد… بیشتر »