آرشیو برای: "بهمن 1402, 03"

عاشقانه

شب چو در بستم و مست از مِیِ نابش کردم ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم دیدی آن تُرکِ خَتا دشمن جان بود مرا گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم منزلِ مردمِ بیگانه چو شد خانهٔ چشم آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم شرحِ داغِ دلِ پروانه چو گفتم با شمع آتشی در… بیشتر »

روز مرد 

تو جنگجوی تازه نفس  من حریف خوب من زورگوی قصه امو تو ضعیف خوب من مرد افتضاح خداوند در زمین  تو زن شاهکار خلقت و جنس لطیف خوب بیشتر »

عاشقانه

 آشفته آن مایه ناز است هنوز مرغ پرسوخته در پنجه باز است هنوز دوستت دارم و دانم كه تویی دشمن جانم از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم بیشتر »

دل

از شبنم عشق خاک آدم گل شد شوری برخواست فتنه ای حاصل شد صد نشتر عشق بر رگ روح زدند یک قطره از آن چکید و نامش دل شد بیشتر »

حافظ

​فرشته عشق نداند که چیست، ای ساقی بِخواه جام و گلابی به خاکِ آدم ریز بیشتر »

عاشقانه

خاطرش نیست ولی خوب به خاطر دارم که در آغوش خودم قول نرفتن می‌داد… بیشتر »